گوشه دنج یه مامان

...برای یه مامان،از نون شب واجب تر، همین یه گوشه ی دنج

گوشه دنج یه مامان

...برای یه مامان،از نون شب واجب تر، همین یه گوشه ی دنج

86 روز دیگر...

یعنی عاشق خرید کردنم مخصوصا از نوع لباس بچه، ولی خوب الان با این وضع بازار و گرونی  وجنس های نه چندان مرغوب آدم از شور و شوق خرید می افته، منم آدمی نیستم که بخوام پول  زور به کسی بدم واسه همین زیاد می گردم تا چیزی رو که می خوام با قیمت مناسب پیدا کنم ، اصلا هم حاضر نیستم چیزی که زیاد مورد پسندم نیست رو صرفا به خاطرقیمت پایینش بخرم ، و از چیزی حتی اگه خیلی هم خوشم بیاد ولی احساس کنم الکی گرونه و شاید جای دیگه با قیمت مناسب پیدا کنم  به راحتی میگذرم و نمی خرمش، همه ی این ها رو گفتم تا بگم دلیل اینکه امروز 3 ساعت تو خ بهارو جمهوری دنبال لباس بچه چرخیدیم و چیزی نخریدم چی بوده، البته ناگفته نمونه که یه دلیل دیگه هم داشت و اون این بود که من دنبال شلوار و شلوارک بودم ولی همه ی مغازه ها پر بود از پیراهن و دامن!!!!!یعنی یه همچین آدم خوش شانسیم من...

پ ن:کلاس زبان ثبت نام کردم...خوش حالم.آخه دلم درس خوندن میخواد.



نظرات 4 + ارسال نظر
Amin چهارشنبه 26 تیر 1392 ساعت 11:22 ب.ظ http://koocholoamin.blogsky.com

موفق باشین تو کلاس زبان
خیلی خوبه

بله وضع بازار واقعا خرابه
نمیشه رو هیچی حساب کرد

دردوردست‌ها پنج‌شنبه 27 تیر 1392 ساعت 04:23 ب.ظ

مبارکه
کجا ثبت نام کردی حالا؟

همون جایی که لینک تخفیفش رو برام فرستاده بودی، اینقده نزدیک بود که دلم نیومد نرم، امیدوارم خوب باشه موسسه اش

در دوردست‌ها شنبه 29 تیر 1392 ساعت 11:52 ق.ظ http://farfaraway.blogfa.com

آها. آره. خیلی نزدیک بود. حالا یه ترمه و با تخفیف دیگه. به تخفیفش میصرفید واقعا. در ضمن، هر چه قدر هم بد باشه، این ترم چون ترم اول بعد از مدتها و قرار یه جورایی موتورت گرم بشه فک نکنم ضرر کنی. ببینی خوب نیست با انگیزۀ زیاد ترم بعد میری یه جای بهتر.
کتابشون چیه؟ چی درس میدن؟ کدوم ترمی ... بگو اینا رو بهم.

آره خودمم دقیقا به همین چیزا فکر کردم، والا تازه فردا میرم برای تعیین سطح کتاباشون یا interchange یا American files ,

در دوردست‌ها شنبه 29 تیر 1392 ساعت 11:53 ق.ظ http://farfaraway.blogfa.com

سهیلا به نظرت من بالاخره گواهی نامه میگیرم؟ هنوز نرفتم بار دوم امتحان بدم. همون بار اول خیلی تضعیف روحیه بود. یعنی منی که بچه خر خون بودم تا حالا تو زندگیم یه دونه امتحان رو هم رد نشده بودم ... یعنی خیلی حس بدی بود. اولش اصلا حس بدی نداشتم ها. کلی هم به خودم و سوتی هام خندیدم. اما دو سه ساعت که گذشت، انقدر همه ی حس های بد توی وجودم ته نشین شدن!

نه دوستم اصلا هم تضعیف روحیه نشو ، این امتحان آخه زمین تا آسمون با همه امتحان هایی که تا حالا دادیم فرق می کنه، با رو حیه بالا بازم برو امتحان بده هر بار که امتحان بدی مطمعن باش مهارت خودتم بیشتر میشه و این خیلی خوبه تا این که قبول بشی ولی خودت بدونی که هنوز نمی تونی پشت فرمون بشینی، و اینکه اصلا استرس نداشته باش پشت فرمون اونقت صدرصد قبولی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد