گوشه دنج یه مامان

...برای یه مامان،از نون شب واجب تر، همین یه گوشه ی دنج

گوشه دنج یه مامان

...برای یه مامان،از نون شب واجب تر، همین یه گوشه ی دنج

6 روز دیگر....

بعضی وقت ها لازمه زانو هاتو بغل کنی و زل بزنی به ساعت روبروت....بدون اینکه به چیز خاصی فکر کنی، اینقدر خیره بشی که جای عقربه های ساعت حسابی عوض بشه، اونوقت یه نفس عمیق بکشی و فریاد بزنی؛

مهم نیست، دوباره امتحان می کنم!


بعد نوشت 1؛  این روز ها بافتنی حسابی سرم رو گرم کرده بود اینقدر که الان کاموا کم اوردم...به قول پگاه کفشدوزکی شدم برا خودم، البته منظورش همون عنکبوته

بعد نوشت 2: اون همه صبر از کجا اومده بود که حالا ییهو همش غیب شد؟!!!


نظرات 3 + ارسال نظر
پگاه یکشنبه 14 مهر 1392 ساعت 01:51 ب.ظ

دوستم نه سکوت کن و زل بزن به عقربه ها نه یهو فریاد بزن
خوب مردم چی میگن؟!

پگاه یکشنبه 14 مهر 1392 ساعت 01:52 ب.ظ

1. خوب حالا!

پگاه یکشنبه 14 مهر 1392 ساعت 01:52 ب.ظ

تو می تونی شک نکن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد