سر اومد زمستون، شکفته بهارون
گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون
کوهها لاله زارن، لالهها بیدارن
تو کوهها دارن گل گل گل آفتابو میکارن
توی کوهستون، دلش بیداره
تفنگ و گل و گندم داره میاره
توی سینهاش جان جان جان
یه جنگل ستاره داره، جان جان، یه جنگل ستاره داره
سراومد زمستون، شکفته بهارون
گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون
لبش خنده نور
دلش شعله شور
صداش چشمه و یادش آهوی جنگل دور
توی کوهستون، دلش بیداره
تفنگ و گل و گندم داره میاره
توی سینهاش جان جان جان
یه جنگل ستاره داره، جان جان، یه جنگل ستاره داره
اول اول
هورا هورا
زمستون با این چیزها سر نمیاد دوستم !
باز هم معرفت خودم!
ببین من میام دیگه هیشکی نمیاد؟
قدر دوست هایی چون من رو بدون
کی چی کجا چه طور چرا؟
واقعا هدف چی بود سهیلا
ییهو میزنی توکار سیاسی بازی ها!