گوشه دنج یه مامان

...برای یه مامان،از نون شب واجب تر، همین یه گوشه ی دنج

گوشه دنج یه مامان

...برای یه مامان،از نون شب واجب تر، همین یه گوشه ی دنج

یه مشت فکر...

من فکر می کنم سمت راست قلبت ،یا شایدم سمت چپ یا حتی بالا یا پایین قلبت،ولش کن جاش مهم نیست ولی بالاخره یه جایی از قلبت هست که مخصوص حرفه!!یعنی توش پر از حرفه.

که این جاهه تو قلبت ،همش داره سیگنال می فرسته بیرون ،دنبال یه هم صحبت ،یکی که سیگنالش مچ باشه باهاش،بعد یهو که آلارم داد کافیه یه کلمه حرف بزنی ،اونوقت همچین فوج فوج  حرف، از اون یه ذره جا میریزن بیرون که خودت هاج و واج می مونی که یعنی من این همه حرف نگفته داشتم؟!!!

کم کم حس می کنی سبک شدی...اون سیگنال هم هرچی قوی تر باشه،یعنی  یه جورایی هم صحبت راست کار خودت رو پیدا کرده باشی که دیگه نور علی نور میشه ،همچین احساس بی وزنی خوبی بهت دست میده که فکر می کنی کل وزنت واسه اون  یه تیکه جاست تو قلبت!!!!

ولی..............

ولی امان از اون روزی که به اون آلارمه بی توجه بشی ،یعنی هی حرفه می خواد بپره بیرون ها ولی توهی  جلوش رو میگیری، حالا به هر دلیلی!!...اونوقته که دیگه بعد یه مدت نه خبری از آلارم هست و نه سیگنالی فرستاده می شه....

تو می مونی و تنهایی و یه دنیا حرف نگفته تو اون یه ذره جا که اینقدر گفته نشدن ،تبدیل شدن به.....به ..... نمیدونم به یه چیز بد که قلبت رو الکی سنگین کرده...و تو الکی الکی دلت گرفته و الکی الکی یهو از همه بیزار می شی و حس می کنی هیچ کی تو این کره خاکی نیست که حرفت رو بفهمه و هزار تا داستان دیگه....در صورتی که خودت بودی که بی توجهی کردی به اون آلارما!!!

پس مواظب باش ،شاید همین لحظه که اون حرفه توکه زبونته و عجیب دلت می خواد  به هم صحبتت بگی ،همون آلارمه باشه!!!

حرف بزن....بگو... بگو که حس بی وزنی خیلی حس خوبیه.....سبک می شی درست مثل پر!!!

پس تجربه اش کن تا دیر نشده! تا اینقدر سنگین نشدی که قلبت بگیره!!که...

 

پ.ن:اصلا یه وقت فکر نکنید که مامان شدم ،دارم ادای مامان ها رو در میارم و نصیحت می کنما!نه!بیشتر با خودم بودم درست مثل اینکه با صدای بلند فکر کنی!!!!!!!!!!!!

 

نظرات 14 + ارسال نظر
نویده چهارشنبه 28 تیر 1391 ساعت 01:46 ق.ظ http://bistoshish.blogsky.com/

چه طور میشه که خالی میشی ولی هنوز اون حجم زیاد که تو دلت مونده بودن نمیخواد حجمشو کم کنه...
فقط یه گوش خوب شنوا اون دلو به حالت نرمال درمیاره فقط.

اون سیگناله که قوی باشه یعنی همون گوش خوب شنوا پیدا شده دیگه.....و بعد حس خوب بی وزنی.........

در دوردست‌ها چهارشنبه 28 تیر 1391 ساعت 10:41 ق.ظ

یعنی میگی دلیل سکوت های این مدتم همینه؟ [شکلک متفکر]

من اینطور فکر می کنم....

پگاه چهارشنبه 28 تیر 1391 ساعت 01:12 ب.ظ http://yejayekhob.persianblog.ir

الان این پ. ن رو نوشتی که من بهت گیر ندم یعنی ؟!

دقیقا

پگاه چهارشنبه 28 تیر 1391 ساعت 01:13 ب.ظ http://yejayekhob.persianblog.ir

یه حرفهایی همیشه هست که از عمق نگاه پیداست
از اون حرفها که باید زد ....
شعرش هم یادم نیست بدبختی !

حرف را باید زد
درد را باید گفت.........
.

.
.
می دونم منظورت این نبود ولی خب...........

پگاه چهارشنبه 28 تیر 1391 ساعت 01:15 ب.ظ http://yejayekhob.persianblog.ir

چرا شکل نویده و آ یه شکله اما مال من فرق میکنه ؟
چرا بین دوستهات فرق میذاری ؟
این شکل بی ریخته هم مال منه همه اش !

والا من بی تقصیرم....می گم برم اینا رو بر دارم نصف مشکلات جامعه حل میشه

پگاه چهارشنبه 28 تیر 1391 ساعت 01:17 ب.ظ http://yejayekhob.persianblog.ir

وقتی آدم از مشکلاتش میگه و میگه و میگه و مشکلات بقیه رو می شنوه و می شنوه و می شنوه بعد از یه مدت به این نتیجه می رسه چقدر مشکلاتش مسخره است !

موافقم!

پگاه چهارشنبه 28 تیر 1391 ساعت 01:19 ب.ظ http://yejayekhob.persianblog.ir

اما با این حال یه حرفهایی هست که نمیشه گفت
ارزش آدم ها به حرفهای نگفته شونه
اوه ! چه خوب ادای آدمای متفکر رو در آوردم !!

بله خب...اون حرف ها که جای خود دارن

سهیلا چهارشنبه 28 تیر 1391 ساعت 04:05 ب.ظ

الان این شکللک ها خوبن؟یا عوضشون کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پگاه چهارشنبه 28 تیر 1391 ساعت 11:51 ب.ظ http://yejayekhob.persianblog.ir

حرف بزن....بگو... بگو که حس بی وزنی خیلی حس خوبیه.....سبک می شی درست مثل پر
یاد روانشناسم می افتم !

مسلما روانشناست هم یاد تو افتاده ........

پگاه چهارشنبه 28 تیر 1391 ساعت 11:52 ب.ظ http://yejayekhob.persianblog.ir

من از شکلک جدیدم راضی ام شبیه شخصیتمه !

خدا رو شکر

در دوردست‌ها پنج‌شنبه 29 تیر 1391 ساعت 10:02 ق.ظ http://www.farfaraway.blogfa.com

با دیدن شکلکهای بلاگ اسکای به تناوب یکی از حالت های زیر بهم دست میده:


حس بد هات خیلی بیشتر.
پس کلا برشون میداریم!

در دوردست‌ها پنج‌شنبه 29 تیر 1391 ساعت 10:13 ق.ظ http://www.farfaraway.blogfa.com

«ارزش آدم ها به حرفهای نگفته شونه »
این نوشته که این زیر لینک دادم به این جمله ی پگاه بی ربط نیست:
http://hoseinnorouzi.blogfa.com/post-603.aspx

از وبلاگش خوشم اومد ولی چون حس کردم زیادی منم داره دیگه بهش سر نمی زنم....به هر حال مرسی از ارجاع!!

ثمین فراوونی پنج‌شنبه 29 تیر 1391 ساعت 04:24 ب.ظ

نمیدونستم با یه فرشته نویسنده ازدواج کردم


شرمندم میکنی فراووونی

پگاه پنج‌شنبه 29 تیر 1391 ساعت 06:51 ب.ظ http://yejayekhob.persianblog.ir

بله آقا ثمین شما هنوز مونده تا سهیلا و جنبه های مختلف شخصیتش رو بشناسید ... ما هم که یازده ساله باهاش دوستیم هر روز در جوارش پی به نکات تازه و خیره کننده ای از قابلیت هایش می بریم
آخیش چه پز زیر پوستی دادم !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد